الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال
الگوهای مختلفی در تحلیل تکنیکال برای شناسایی رفتار معاملهگران و سرمایهگذاران وجود دارد. بهطور کلی هدف الگوها شناسایی روند آتی قیمت است که میتواند صعودی یا نزولی باشد. الگوهای کلاسیک براساس تکرار رفتار معاملهگران بهوجود آمده است. این الگوها از اهمیت بالایی برخودارند؛ چرا که در عین سادگی، اطلاعات مفیدی از قیمت ارائه میدهند.
الگوهای کلاسیک به عنوان قدیمیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی شناخته میشوند. شناسه اصلی این الگوها شباهت آنها به اشکال هندسی است. به عنوان مثال الگوهای سر و شانه، مثلث، مستطیل و… از الگوهای کلاسیک هستند.
در این مقاله به تعریف الگوهای کلاسیک میپردازیم و مهمترین آنها را تشریح میکنیم.
الگوهای نموداری چیست؟
الگوهای نمودار ابزارهایی هستند که معاملهگران برای ورود و خروج از یک موقعیت معاملاتی استفاده میکنند. درک نحوه عملکرد این الگوی نمودار مهم است. تشکیل نمودارهای کلاسیک بر گرفته از عوامل مالی رفتاری است؛ به این معنی که ترس، طمع، هیجان و… همراه با تصمیمگیری معاملهگران ترکیب شده و الگوهای کلاسیک را تشکیل دادهاند.
صرفنظر از علل شکلگیری الگوهای نمودداری، این ابزار برگرفته از خطوط روند، اشکال هندسی و روابط قیمت و حجم متکی هستند. از معروفترین الگوهای کلاسیک میتوان به مثلث، سر و شانه، دو دره، دو قله و… اشاره کرد.
الگوی سروشانه چیست؟
الگوی «سر و شانه» (Head and Shoulder) یک الگوی نزولی است که پس از یک روند صعودی ظاهر میشود. این الگو با یک سر در وسط و دو شانه تقریبا هم اندازه تشکیل میشود.
از وصل کردن کفهای موجود در الگو، خط گردن تشکیل میشود. شرط ورود به معامله در این الگو شکست خط گردن است؛ به این معنی که قیمت با یک کندل با حجم معاملاتی بالا زیر خط گردن بسته شود. حد ضرر نیز بالای نزدیکترین شانه قرار میگیرد. هدف قیمتی نیز معمولا فاصله بین خط گردن و سر، در نظر گرفته میشود.
گفتنی است الگوی سر و شانه معکوس نیز وجود دارد که در انتهای روند نزولی دیده میشود. این الگو که به عنوان یک الگوی صعودی در نظر گرفته میشود، مشابه الگوی اصلی عمل میکند؛ درحالی که از لحاظ ظاهری وارونه است.
الگوی مثلث
«مثلثها» (Triangle) یکی از شناخته شدهترین الگوهای کلاسیک هستند که در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند. سه نوع از متداولترین مثلثها که در ساختار متفاوت هستند عبارتند از: مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی.
هر الگوی مثلث بر اساس مدل قرارگیری اضلاع تعیین میشود. به عنوان مثال اگر قیمت، کفهای یکسان ولی سقفهای کوتاهتر به صورت مورب تشکیل دهد، شاهد الگوی مثلث نزولی هستیم.
به طور کلی الگوهای مثلث به عنوان الگوهای ادامهدهنده در نظر گرفته میشوند به این معنی که قیمت پس از خارج شدن از الگو، در جهت روند قبلی حرکت میکند. گفتنی است که هدف قیمتی به اندازه عرض مثلث بوده و قیمت میتواند بعد از خروج از الگو به هدف خود برسد.
الگوی سقف و کف دو قلو
الگوی «دو قله» یا «سقف دو قلو» (Double Top) که به عنوان یک الگوی نزولی در نظر گرفته میشود، به این صورت شکل میگیرد که ابتدا قیمت یک سقف میدهد و سپس اصلاح میکند. در تلاش بعدی قیمت به نزدیکی سقف قبلی میرسد، اما در عبور از آن و ایجاد سقف جدید ناتوان است.
در ادامه فروشندگان قویتر شده و با شکست خط گردن، قیمت به اندازه ارتفاع قله ریزش میکند. توجه به این نکته مهم است که شکست کامل قیمت از این خط، تاییدیه نهایی برای معامله است.
الگوی دو دره یا کف دوقلو نیز در انتهای روند نزولی وجود دارد. این الگو حالت وارونه الگوی دو دره است. گفتنی است که این الگو از تکرار بالایی در نمودار برخوردار بوده است؛ بنابراین شناخت و تسلط روی آن میتواند به افزایش برد معاملات شما کمک کند.
الگوی سقف و کف سه قلو
الگوی نموداری «سقف سه قلو» (Triple Top) یک الگوی نزولی است که پس از یک روند صعودی شکل میگیرد. این الگو با سه قله بالای خط گردن تشکیل میشود. اولین سقف پس از یک روند صعودی قوی شکل میگیرد و سپس به خط گردن باز میگردد. شکلگیری این الگو زمانی تکمیل میشود که پس از تشکیل قله سوم، قیمت به خط گردن بازگردد.
الگوی کف سه قلو یک الگوی صعودی است که پس از روند نزولی شکل میگیرد. این الگو با سه دره زیر یک خط گردن تشکیل میشود. اولین سقف پس از یک روند نزولی قوی شکل میگیرد و سپس به خط گردن باز میگردد. این الگو زمانی تکمیل میشود که پس از تشکیل کف سوم، قیمتها به خط گردن بازگردد.
هنگامی که قیمتها پس از تشکیل سه دره از خط گردن یا سطح مقاومت عبور میکند، روند صعودی تایید میشود.
الگوی پرچم
الگوی «پرچم سهگوش» (Pennat) یک الگوی ادامهدهنده است؛ زمانی شکل میگیرد که قیمت بعد از یک حرکت بزرگ در یک دارایی، درون محدوده با خطوط روند همگرا وجود دارد. پس از شکست در همان جهت، قیمت به روند خود ادامه میدهد که نشاندهنده نیمه دوم میله پرچم است.
همچنین، الگوی پرچم از یک میله و یک پرچم تشکیل شده که میتواند بهصورت مثلث یا مستطیل ظاهر شود.
این الگوها به عنوان اصلاح قیمتی درنظر گرفته میشوند و مشابه الگوی پرچم سهگوش، این الگو بعد از خارج شدن از محدوده، قابل معامله است.
گفتنی است که در برخی از موارد این الگوها به عنوان الگوی بازگشتی نیز عمل میکنند. بنابراین جهت شکست الگو به عنوان تاییدیه برای ورود به معامله عمل میکند.
الگوی فنجان و دسته
الگوی «فنجان و دسته» (Cup and handle) که به الگوی کاپ نیز معروف بوده، یک الگوی ادامهدهنده است که در روندهای صعودی دیده میشود. این الگو با شکل U ظاهر میشود و پس از ایجاد یک دسته، به شکل یک الگوی فنجان و دسته کامل در میآید. این الگو پس از شکست بالای فنجان، به روند صعودی خود ادامه میدهد.
الگوی فنجان در تایمفریمهای بالا کاربرد دارد و هر چقدر که بیشتر شبیه U عمل کند، اعتبار بیشتری پیدا خواهد کرد. همچنین گفتنی است این الگو گاهی بدون دسته فنجان نیز دیده میشود.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، قیمت بدون ایجاد دسته، تشکیل شده و بعد از شکست خط گردن به رشد خود ادامه میدهد.
الگوی گوه
الگوی «گوه» (wedge) نیز یکی از معروفترین الگوهای کلاسیک است که مشابه الگوهای مثلث و پرچم عمل میکند. تفاوت اصلی الگوی وج با الگوهای مشابه، در نحوه حرکت اضلاع است. در الگوهایی مثل مثلث، حرکت اضلاع در مخالف جهت همدیگر هستند. اما در الگوی گوه، این اضلاع هم جهت هستند.
گفتنی است که الگوی گوه به دو صورت صعودی و نزولی در بازار دیده میشود. در الگوی صعودی که در انتهای روند رو به رشد نمایان میشود، قیمت میتواند پس از خروج از محدوده خود وارد فاز نزولی شود. بنابراین الگوی گوه یک الگوی بازگشتی بهحساب میآید.
بهطور کلی زمانی که قیمت در یک روند قرار میگیرد میتوانیم انتظار تشکیل این الگو را داشته باشیم. زمانی که اصلاح شروع شده و قیمت بین دو خط روند همگرا محصور میشود، این الگو تشکیل شده است.
الگوی رنج یا مستطیل
الگوی «رنج» (Rectangle) زمانی تشکیل میشود که قیمت بین دو سقف و کف افقی نوسان کند و در نهایت از یکی از طرفین خارج شود. خط پایینی مستطیل به عنوان حمایت و خط بالایی آن نقش مقاومت را ایفا میکند.
به طور کلی این الگو را میتوان به دو مدل معامله کرد. تحلیلگران با خرید در کفها و فروش در سقفها سود کسب میکنند.
روش دیگر برای معامله الگوی مستطیل، ترید در زمان شکست است. معاملهگران انتظار دارند تا بعد از خروج از محدوده، قیمت به روند پیشین خود ادامه بدهد. البته الگوی دیگری در بازار وجود داشته که شباهت بسیاری به مستطیل دارد.
الگوی وایکوف نیز شباهت قابل توجهی به مستطیل دارد با این تفاوت که این الگو به عنوان یک الگوی بازگشتی عمل میکند و معاملهگران را به تله میاندازد.
استفاده از اندیکاتورها در الگوهای نموداری
استفاده از الگوهای کلاسیک میتواند ضریب خطای بالایی در ابتدای کار داشته باشد. بنابراین استفاده از اندیکاتورها میتواند به معاملهگران در جهت پیدا کردن نقاط ورود و خروج بهینهتر کمک کند.
دو مورد از مهمترین اندیکاتورها برای تایید برگشتهای قیمتی، شاخص قدرت نسبی (RSI) و میانگین متحرک واگرایی همگرایی (MACD) هستند.
به همین دلیل، پیشنهاد میشود این دو اندیکاتور را به نمودار معاملاتی خود اضافه کنید. با استفاده از همان نمودار بالا، RSI و MACD را برای تایید روند معکوس اضافه کردهایم. همانطور که میبینید، هر دو اندیکاتور قبل از شکسته شدن قیمت به بالای خط مقاومت، تقاطع را ایجاد کردهاند.
سخن پایانی
الگوهای کلاسیک از جمله الگوهای شناخته شده در تحلیل تکنیکال هستند. با این حال، مانند هر روش تحلیلی دیگر، آنها را نباید به صورت مجزا در نظر گرفت. خوب است قبل از هر تصمیمی یک تاییدیه داشته باشید. اندیکاتورها میتوانند به عنوان یکی از مهمترین تاییدیهها به حساب آیند.
توجه داشته باشید که قبل از استفاده از الگوهای کلاسیک باید مفاهیمی مثل روندهای صعودی و نزولی، خطوط روند و حمایت و مقاومت را بشناسید. گفتنی است که برای معامله این الگوها ابتدا باید روند را تشخیص داده و بسته به ویژگیهای خاص آن وارد معامله شوید.
تمرین الگوهای کلاسیک در حسابهای دمو به درک بهتر شما برای شناخت و استفاده این ابزارها کمک میکند. این الگو میتواند برای شما سودده باشد در صورتی که بتوانید در کنار نقطه ورود و خروج مناسب، مدیریت سرمایه را رعایت کنید.